بزرگ شدن رویای هر شرکت کوچکی است. همانطور که یک کودک رویای بزرگ شدن و قوی شدن مانند پدرش را در سر می پروراند، این یک حرکت طبیعی برای شرکت های کوچک است که تا رسیدن به هدف خود گسترش پیدا کنند و رشد کنند. اما برای یک کودک، رشد یک فرآیند طبیعی است. والدینش به او تغذیه کافی برای رشد جسمانی اش می دهند، اما برای اینکه یک استارتاپ بزرگ و بزرگ شود، واقعاً باید کار سخت زیادی انجام دهید.
فرض کنید شرکتی هستید که محصولات نرمافزاری میفروشید و میخواهید به سختافزار و سپس به پیادهسازی و سایر خدمات در نهایت گسترش پیدا کنید، پس راه آسان نخواهد بود. اما بسیاری از شرکت ها این کار را انجام داده اند، و همچنین با موفقیت. در اینجا چند نمونه کامل از شرکتهای تیم کوچک وجود دارد که واقعاً آن را بزرگ کردند – Mc Donalds به عنوان یک رستوران کوچک شروع به کار کرد و اکنون زنجیرههایی در سراسر جهان دارد. هیولت پاکارد توسط دو مرد که در یک گاراژ کار می کردند راه اندازی شد. هرشی با یک مغازه شکلاتفروشی شروع به کار کرد و نه یک بار، بلکه دو بار، قبل از اینکه ورقها تغییر کند و شروع به کسب موفقیت کند، ورشکست شد.
همه نمی توانند رویای بزرگ شدن خود را محقق کنند. چرا اینطور است؟
دسترسی به بازار
شرط اساسی هر شرکت استارتاپی دسترسی به بازار است. اگر دسترسی شما محدود باشد، رشد شما متوقف خواهد شد. منظور از دسترسی به بازار در اینجا دسترسی جهانی است. تنها در صورتی می توانید به رشد برسید که به ارتفاعات جهانی برسید. بازارهای محلی و ملی در واقع مانع از رشد شما می شوند زیرا شما جلوتر نمی روید و همانطور که می گویند “آسمان حد است”.
نوآوری
نوآوری کلید رشد است. اگر می خواهید به ارتفاعات جهانی دست یابید، نمی توانید در فروش همان محصولات و همان ایده ها راکد بمانید. بنابراین نوآوری باید شعار کسب و کار شما باشد.
امور مالی و سرمایه
اگر می خواهید رشد کنید، باید پول نقد داشته باشید. بسیاری از شرکت ها اگر پولی برای رشد نداشته باشند دچار تزلزل و سقوط می شوند. برای به دست آوردن پول نقد ممکن است مجبور شوید مقداری سهام را رها کنید، اما ارزش تلاشی را دارد که انجام می شود.
رهبری باید تدبیر داشته باشد
موفقیت یک شرکت در تلاش رهبری است که آن را اداره می کند. اگر رهبر تیم و مدیران اجرایی خوبی دارید، می توانید انتظار داشته باشید که اهداف شرکت محقق شود. همچنین می توانید با استخدام گروهی قوی از افراد که در نهایت به رهبرانی تبدیل شوند که در سطح جهانی موفقیت را مهار می کنند، روند رشد را آغاز کنید. این افراد واقعی هستند که شرکت شما را توسعه می دهند.
در اینجا نحوه انتقال از کوچک به بزرگ آمده است:
شروع مشارکت صحیح
وقتی کوچک هستید، برای رویارویی با دنیای بزرگ و بد به کمک برادر بزرگتر نیاز دارید. به طور مشابه، می توانید شرکت خود را با یک شرکت غول پیکر/بزرگتر شریک کنید. به عنوان مثال، Unidesk قبل از اینکه Dell از یک ارائه دهنده مدیریت دسکتاپ مجازی صرف شود، با Dell شریک شد. اگرچه دل به ازای هر 1 دلار درآمدی که به دست میآورد، 10 دلار به دست میآورد، اما Unidesk در معرض دید جهانی بسیار بیشتری از آن چیزی که ممکن میدانست دریافت کرد. هنگامی که شما به عنوان یک شرکت کوچک عمل می کنید، ممکن است نتوانید راه حل های کلی را برای مشتریان خود ارائه دهید، اما زمانی که با شرکت مناسبی شریک شوید، می توانید یک ارائه دهنده راه حل کامل باشید. برخی از شرکت های کوچک شکایت دارند که نمی توانند همان روابط فروشنده ای را که شرکت های بزرگ با فروشندگان دارند داشته باشند، اما شما باید از جایی شروع کنید.
تقسیم بندی بازار
هدف قرار دادن همه مردم دنیا ممکن نیست. یک بخش ایجاد کنید و آنها را هدف قرار دهید. به پپسی نگاه کنید، آنها نمی توانستند با کوکاکولا رقابت کنند، زیرا قبلاً به خوبی تثبیت شده بود. اما بعداً، آنها بازار خاص خود را ایجاد کردند. بنابراین به جای انجام یک بازی بازنده با یک غول بزرگ، یک بخش ایجاد می کنید و روی افزایش دسترسی خود در آنجا تمرکز می کنید. جمعیت شناسی خود را انتخاب کنید و فعالیت های بازار خود را در آن منطقه متمرکز کنید. مطمئناً در آنجا موفقیت را خواهید دید.
چگونه می توانید متفاوت باشید؟
شما نه تنها باید احساس کنید و متفاوت عمل کنید، بلکه باید در فروش و نحوه بازاریابی متفاوت باشید. به Compaq نگاه کنید، آنها اولین شرکتی هستند که اولین رایانه شخصی قابل حمل شخصی را فروختند. آنها سعی کردند متفاوت باشند، از بازاری استفاده کردند که پتانسیل بالایی داشت و موفق شدند. اگر سرمایه دارید، می توانید با شرکت های کوچکتر در تلاش خود برای رشد شریک شوید. آهسته و آهسته، شما به یک ارائه دهنده خدمات کامل تبدیل می شوید.
آیا می توانید در بازار تخصصی خود به یک رهبر تبدیل شوید؟
کسبوکارهای بزرگ اغلب بزرگ میشوند، زیرا در کاری که انجام میدادند رهبر شدند. به طور مشابه، می توانید روی یک جنبه فروش قوی تمرکز کنید و در آنجا رهبر شوید. یا شاید بتوانید وارد بازاری در کشور دیگری شوید و از پتانسیل موجود در آن استفاده کنید. این دقیقاً شبیه داستان دو فروشنده دو شرکت مطرح کفش است که از یک کشور آفریقایی دیدن کردند. فروشندگان از کشور بازدید کردند و دیدند که مردم پابرهنه هستند. یک فروشنده برگشت و به شرکت گزارش داد که همه افراد پابرهنه هستند و بنابراین نیازی به کفش ندارند. نفر دوم تماس گرفت و گزارش داد که از آنجایی که همه مردم پابرهنه بودند، شرکت پتانسیل بالایی در آنجا دارد. به نظر شما کدام شرکت در تجارت خود موفق تر خواهد بود؟ البته شرکت دوم این یک حرکت جسورانه بود، اما حرکتی که فوراً موفق شد. این شرکت به تازگی فرصت بزرگی برای رشد پیدا کرده و از آن به نفع خود استفاده کرده است.
در مورد افکار نهایی
بنابراین همانطور که می بینید، آسان نیست و هر شرکتی نمی تواند آن را بزرگ کند، اما اگر به خود ایمان و اعتماد دارید، آنها را با نکات ذکر شده در بالا ترکیب کنید، قطعاً می توانید گسترش دهید.